نقد داستان

نقد رمان کوری (ژوزه ساراماگو)

شناسنامه کتاب:

  • نام اثر: کوری
  • نویسنده: ژوزه ساراماگو (ترجمه: زهره روشنفکر)
  • تعداد صفحات: ۳۹۲
  • انتشارات: به سخن
  • ژانر: فاجعه/ اجتماعی
  • مخاطب: بزرگسال
  • رده سنّی: بالای ۲۴ سال

خلاصه داستان:

شهری که روند زندگی‌اش، به یکباره متوقف می‌شود. هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد، یک پرده‌ی سفید شیر مانند، این‌قدر برای آنها دردسرساز شود. الان که تجربه‌ی فراگیری ویروس کرونا را داریم، شاید بیشتر حسّ و حال کوری را درک کنیم. اما … تأکید می‌کنم که این حسّ و حال، روح شما را اذیت خواهد کرد؛ پس به رده سنی توجه کنید و بدون توجه، خود را در معرض این آزار شاید سودمند (فقط بزرگسال) قرار ندهید.

نقاط مثبت:

  • ۱) دنیای داستانی درگیرکننده و پراحساس که از توصیف دقیق ناشی شده است.
  • ۲) شخصیت‌پردازی مناسب و باورپذیر طیف خوب و بد داستان
  • ۳) وجود اتفاقات غافلگیرکننده و درعین‌حال، محتمل در داستان
  • ۴) نقد تندوتیز نسبت به نظام آلوده‌ی مدرنیته
  • ۵) محسوس و ملموس نشان‌دادن فضای تنگی و بیچارگی انسان‌ها
  • ۶) صدای داستان، خوب بود!

نقاط منفی:

  • ۱) نبود اطلاعات، از دنیای خارج از شهر محل داستان
  • ۲) وجود تک‌وتوک، جملات شعاری و انتقادی که مشخص بود سخن نویسنده است.
  • ۳) وجود صحنه‌ها و مطالب نامناسب برای سنّ پایین و متوسط

جمع بندی:

نویسنده‌ی کوری، با دغدغه‌ای جهانی و با نقد به مدرنیته این اثر را نوشته و محصول نهایی کتاب، بشر را یک گام به جلو هدایت می‌کند.
مخاطب از اینکه می‌فهمد، به آسان‌ترین شکل، ممکن است تبدیل به یک حیوان شود، خوشحال نخواهد شد؛ اما از تلنگری که نویسنده به او زده، تشکر خواهد کرد.

نمره دهی از «۱۰۰»:

(نکته ۱: مجموع نمرات ۵ معیار زیر، بیش از ۱۰۰ می‌شود. چون گاهی بعضی عناصر داستان، به‌قدری قدرتمند نگاشته می‌شوند که خلأ دیگر عناصر را می‌پوشانند.)

(نکته ۲: اعطای نمره‌ی مجموعی «۱۰۰»، یعنی این داستان از لحاظ کیفیت، استاندارد و عالی است. اما ۲۵ نمره‌ی باقی‌مانده، به آثاری تعلق می‌گیرد که در به‌کارگیری ابزارهای داستان‌نویسی، فوق‌العاده عمل کرده‌اند.)

  • ۱) دنیای داستانی: ۱۷ (از ۲۰) ✅
  • ۲) شخصیت پردازی: ۳۱ (از ۳۵) ✅
  • ۳) پیرنگ: ۳۱ (از ۳۵) ✅
  • ۴) درونمایه: ۱۲ (از ۱۵) ✅
  • ۵) سبک: ۱۷ (از ۲۰) ✅

✔️ نمره نهایی: ۰۸ + ۱۰۰ (از ۱۰۰)

قطعه خواندنی:

پیرمرد با چشم‌بند سیاه، بار دیگر پیشنهاد کرد که: «بهتر است برویم؛ باید روی تصمیم خودمان باشیم؛ باید این کار را انجام دهیم، وگرنه همه ما محکوم به یک مرگ تدریجی هستیم.» مردی که اول‌ از همه کور شد، گفت: «اگر به آنجا برویم، عده‌ای از ما زودتر خواهند مرد.»
– هر کس که قرار باشد بمیرد، همین الآن هم مرده و خودش از آن بی‌خبر است. ما همه از زمان تولد می‌دانیم که یک روز می‌میریم.
– بله همین‌طور است؛ به معنی دیگر، گویی همه مرده به دنیا آمده‌ایم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *