نقد رمان رنج مقدّس ۱ (نرجس شکوریان فرد)
شناسنامه کتاب:
- نام اثر: رنج مقدّس
- نویسنده: نرجس شکوریان فرد
- تعداد صفحات: ۳۵۲
- انتشارات: عهد مانا
- ژانر: اجتماعی/ خانوادگی
- مخاطب: نوجوان، جوان، بزرگسال
- رده سنّی: بالای ۱۴ سال
خلاصه داستان:
دختری بعد از گذران دورانی طولانی از زندگی خود در کنار پدربزرگ و مادربزرگ، به خانواده اصلی خود بازگشته است. او سؤالات زیادی دارد؛ از پدر که چرا در مقاطع متعدد و طولانی خانواده را تنها میگذارد و سؤالاتی در مورد زندگی و… حالا نوبت ازدواج این دختر رسیده؛ راهنماییهای دیگران فقط او را بیشتر سردرگم میکنند؛ ناگهان اوّلین خواستگار سر میرسد و او با کابوسش روبهرو میشود. رنج مقدّس، روایت جدال این دختر، با مسائل روزمرّه ایست که به خلاف دیگران، برای او بسیار مهم و مسئلهساز است؛ مسائلی از جمله، ازدواج …
نقاط مثبت:
- ۱) قلم روان نویسنده در گذران وقایع داستان
- ۲) بهروز بودن موضوع، آسیبشناسی مسائل اجتماعی جوانان با درونمایه علمی و تربیتی
- ۳)شخصیتپردازی نسبتاً باورپذیر و واقعی
- ۴) گفتگوهای باورپذیر و صمیمانه
نقاط منفی:
- ۱) طولانی بودن بیش از حدّ متن کتاب، نسبت به سیر داستان
- ۲) اغراق در برخی ویژگیهای شخصیتها
- ۳) تکوتوک، جملات شعاری نویسنده در خلال داستان
جمع بندی:
رنج مقدّس، داستانی با فرازوفرودهای جذّاب است. با اینکه طولانیبودن متن آن، گاهی خستهکننده میشود، اما تجربهی آن برای مخاطب، قطعاً حسّ خوبی از آگاهی توأم بااراده را بههمراه خواهد داشت.
نمره دهی از «۱۰۰»:
(نکته ۱: مجموع نمرات ۵ معیار زیر، بیش از ۱۰۰ میشود. چون گاهی بعضی عناصر داستان، بهقدری قدرتمند نگاشته میشوند که خلأ دیگر عناصر را میپوشانند.)
(نکته ۲: اعطای نمرهی مجموعی «۱۰۰»، یعنی این داستان از لحاظ کیفیت، استاندارد و عالی است. اما ۲۵ نمرهی باقیمانده، به آثاری تعلق میگیرد که در بهکارگیری ابزارهای داستاننویسی، فوقالعاده عمل کردهاند.)
- ۱) دنیای داستانی: ۷ (از ۲۰) ❌
- ۲) شخصیت پردازی: ۲۶ (از ۳۵) ✅
- ۳) پیرنگ: ۲۲ (از ۳۵) ✅
- ۴) درونمایه: ۱۱ (از ۱۵) ✅
- ۵) سبک: ۱۲ (از ۲۰) ✅
✔️ نمره نهایی: ۷۸ (از ۱۰۰)
قطعه خواندنی:
«دفترم را باز میکنم و مینویسم: دیوانه آن کسی است که در فضای مهآلود زندگی میکند و از آن نمیترسد. نمیخواهد از آن فضا بیرون بیاید و در روشنای روز زندگی کند. دیوانه کسی است که در فضای مهآلود دستش را در دست کسی میگذارد که مثل خودش است. تکیه بر کسی میکند که راه را بلد نیست و خودش محتاج کمک دیگری است. دیوانه انسانهایی هستند که به امید کسانی مثل خودشان دارند مسیر زندگیشان را میروند. بی چارهها.»